در این پست تصمیم گرفتم چند بیتی در وصف ارمان110 و قدسیان بگم تا بفهمن شعر چه ویژگی هایی دارد . بدانند شعری که اونها به ان شعر می گویند در واقع شعر نیست فقط بازی با کلمات است. یعنی استفاده از علامت های اختصاری مثل ّ ُ َ ۀ ِ و ... من که در جملات اون ابله که بهشون میگه شعر ، جز شعر هر چیزی دیدم .
با چند بیتی به توصیف ارمان و قدسیان میپردازیم ...
چون سر برسند ابلهی چند
گندی بزنند در رهی چند
با جوش و خروش ابلهانه
جویند ز هر گلی بهانه
فریاد کنند و بی قراری
همچون وزغان جویباری
فریاد بلند قُدقُداشان
ویران کن خانه ی خودشان
چیزی که در این میان عجیب است
آن وجهه ی نسبتا نجیب است
آن وجهه ی مومنانه ابله!
فریاد-بلند عقل -کوته
با آن که بسی ز فهم دورند
انگار که آخر شعورند
تازند به صاحبان دانش
نازند به صاحبان دانش
در کار سخن اگر چه خامند
انگار که آخر الکلامند
هوچی گریانه قدقدایند
انگار که خالق خدایند!
یا رب بشکان دهان ابله
برکن ز دهان، زبان ابله
ابله که شود دچار در بند
وا می رهد از غم اش خردمند!
نظرات شما عزیزان:
afarin pesar bahal boooooood
aida69
ساعت9:06---12 بهمن 1391
امیر خیلی شعرش باحال بود..هههههههه کلی خندیدم.الحق لایقش بود